جزو

علوم دوم - بخش اول

 

مواد در حال تغيير
مواد پيرامون ما پيوسته در حال تغييرند . انجماد آب ، زنگ زدن آهن شكستن شيشه، ذوب يخ ، تغيير رنگ پارچه ها ، ترش شدن شير، هضم غذا و ... از جمله تغييرات مواد هستند.


برخي از اين تغييرات سودمند و برخي زيان آورند و ما پيوسته در پي آن هستيم كه تغييرات مطلوب را پديد آوريم و از بروز تغييرات نامطلوب جلوگيري كنيم.



الف) تغيير فيزيكي: در اين نوع تغيير شكل ، اندازه و حالت ماده تغيير مي كند. اما خواص و ماهيت ماده تغيير نمي كند.
تبخير، تصعيد ، ميعان و ساير تغيير حالت ها و نيز خرد شدن ، سائيدن و ... از جمله تغييرات فيزيكي هستند.
ب) تغيير شيميايي: به تغييري گفته مي شود كه در نتيجه آن خواص و ماهيت ماده تغيير مي كند و ماده يا موادي با خواص جديد حاصل مي شود.
هنگامي كه آب به كمك جريان الكتريسيته تجزيه مي شود گازهاي ئيدروژن و اكسيژن پديد مي آيند اين دو ماده هيچ شباهتي با آب ندارند.
سوختن چوب ، زنگ زدن آهن، تغيير رنگ پارچه ، زرد شدن برگ درختان ، هضم غذا، تبديل شدن شير به ماست و پنير از جمله تغييرات شيميايي هستند.

فعاليت: اگر چند قطره نيتريك اسيد غليظ بر روي فلز مس بريزيم گاز خرمايي رنگ نيتروژن دي اكسيد كه بوي تند و آزار دهنده اي دارد تشكيل مي شود.



اگر لوله محتوي گاز نيتروژن دي اكسيد را در آب جوش قرار دهيم رنگ قهوه اي پر رنگ ظاهر مي شود(شكل1)
اگر لوله را سرد كنيم مولكول هاي سه اتمي نيتروژن دي اكسيد به مولكول هاي 6 اتمي دي نيتروژن تترااكسيد كه بي رنگ است تبديل مي شود.(شكل 3)
اگر هر دو لوله را در آب ولرم قرار دهيم تعدادي از مولكول ها
No2 و تعدادي N2o4 خواهند بود كه در اين صورت رنگ خرمايي كم رنگ مشاهده خواهد شد.
اين تغييرات از نوع شيميايي و برگشت پذير هستند.

خواص ماده:
هر ماده داراي خواصي است كه با آنها شناخته مي شود مثلا بي رنگ بودن خاصه آب ، شور بودن خاصه نمك، اشتعال پذير بودن خاصه كاغذ و تمايل به زنگ زدن خاصه آهن است.



الف) خواص فيزيكي:

 به آن دسته از خواص گفته مي شود كه مشاهده و اندازه گيري آنها به توليد ماده جديد منجر نمي شود.

خواص فيزيكي

رنگ

بو

چگالي

نقطه ذوب

نقطه جوش

رسانايي (الكتريكي)

آب

بي رنگ

بي بو

1

صفر درجه

100 درجه

ناچيز


ب) خواص شيميايي :

 به مجموعه خواصي گفته مي شود كه تمايل يا عدم تمايل يك ماده به شركت در واكنش هاي شيميايي را بيان مي كند. مثلا اشتعال پذيري خاصه بنزين و عدم اشتعال پذيري خاصه آب است.



نشانه تغيير شيميايي
هر تغيير شيميايي با نشانه اي همراه است است. اين نشانه حاكي از تشكيل يك ماده جديد مي باشد البته بايد توجه داشت كه برخي از اين نشانه ها در تغيير فيزيكي هم ديده مي شوند.

برخي از نشانه هاي تغيير شيميايي عبارتند از :

الف) ظهور يك رنگ جديد مانند:
رنگ قهوه اي ‹------------- قرار گرفتن ميخ آهني در محلول مس سولفات

 

رنگ آبي مايل به سياه ‹------------- افزودن محلول يد به سيب زميني

 

شيري رنگ ‹--------------- دميدن در آب آهك

 


ب) تشكيل يك ماده جامد مانند:
ماده جامد پنير مانند ‹------------- افزودن سركه به شير

ج) تشكيل حبابهايي از گاز
حباب هاي گاز كربن دي اكسيد ‹------------ ريختن جوهر نمك بر روي پوسته تخم مرغ
حباب هاي گاز كربن دي اكسيد ‹------------ افزودن سركه به جوش شيرين

د: توليد گرما :

 مانند حل شدن كلسيم كلريد در آب
همانطور كه گفته شد برخي نشانه ها در هر دو نوع تغيير مشاهده مي شوند.
مثلا هنگامي كه در نوشابه گاز دار را باز مي كنيد و يا هنگامي كه آب را حرارت مي دهيد هم حباب هاي گاز ظاهر مي شوند اما در اينجا تغيير شيميايي روي نداده است.

اجزاء يك تغيير شيميايي


هنگامي كه آهن در هواي مرطوب قرار مي گيرد آهن با اكسيژن هوا تركيب مي شود و لايه قهوه اي يا نارنجي رنگ بر روي آن تشكيل مي شود كه زنگ آهن يا اكسيد آهن نام دارد.



اگر فراورده واكنش فوق يعني آهن اكسيد با گاز ئيدروژن تركيب شود دو ماده جديد يعني آهن و آب پديد مي آيند.

توجه: هميشه واكنش دهنده در سمت چپ واكنش و فراورده در طرف راست واكنش قرار دارد.


سوختن: نوعي تغيير شيميايي است كه طي آن يك ماده اشتعال پذير كه ممكن است يك ماده آلي مانند گاز شهري (متان) و يا يك نافلز مانند گوگرد و يا يك فلز مانند منيزيم باشد به سرعت با اكسيژن تركيب مي شود كه نتيجه آن توليد انرژي (گرما و نور) همراه با تركيبات اكسيژن دار است.


انرژي + بخار آب + كربن دي اكسيد ‹----------------------- اكسيژن + گاز متان
انرژي + گوگرد دي اكسيد ‹----------------------- اكسيژن + گوگرد
انرژي + منيزيم اكسيد ‹----------------------- اكسيژن + منيزيم

سوختن:
تند(احتراق):

 با نور و گرماي شديد همراه است مانند سوختن منيزيم و يا احتراق مواد منفجره


كند(اكسايش):

 نور و گرماي محسوس ندارد. مانند اكسيد شدن غذا در سلول هاي بدن- زنگ زدن آهن

بد نيست بدانيد كه گاهي بر اثر كمبود اكسيژن سوختن بصورت ناقص انجام مي شود در اين صورت علاوه بر كربن دي اكسيد و بخار آب مقداري گاز سمي كربن مونوكسيد (
Co) هم تشكيل مي شود.
اگر مقدار اكسيژن باز هم كمتر شود مقداري دوده هم تشكيل مي شود . دوده شكلي از كربن است كه بصورت گرد نرمي از سوختن ناقص مواد سوختني حاصل مي شود. از اين فراورده فرعي سوختن، جهت توليد رنگ ، جوهر خودكار ، بارور كردن ابرها و نيز در صنعت لاستيك سازي استفاده مي شود.

الاكلنگ آتشين بسازيد.
دو سر يك شمع استوانه اي را صاف كرده، سوزن خياطي بلندي را كاملا از وسط شمع عبور دهيد .
اكنون دو سر سوزن را روي دو پايه مثلا دو ليوان وارونه قرار دهيد بطوري كه شمع بين دو ليوان قرار گيرد حالا دو طرف شمع را روشن كرده به حركت شمع توجه كنيد . علت حركت شمع را
تفسير كنيد.


توجه داشته باشيد كه براي وقوع تغيير شيميايي احتراق همواره سه شرط لازم است اين سه شرط را در نمودار مقابل كه به مثلث آتش معروف است مي بينيد.


بديهي است فقدان هر يك از شرايط از وقوع اين تغيير شيميايي جلوگيري مي كند بنابراين هنگام ايجاد حريق به روش هاي مختلف:

يكي از اين شرايط را حذف مي كنند اين روشها عبارتنداز :

الف) دور كردن مواد سوختني از اطراف آتش (حذف سوخت) مثل بستن شير گاز


ب) دور كردن (حذف اكسيژن) مثل ريختن ماسه و يا انداختن پتو بر روي آتش


ج) سرد كردن (حذف گرما) مثل پاشيدن آب بر روي آتش


انرژي و تغييرات


تغييرات گرماده : تغييراتي هستند كه با از دست دادن انرژي بصورت گرما همراهند در اين گونه تغييرات انرژي واكنش دهنده ها بيشتر از انرژي فراورده هاست.



تغييرات گرماگير: تغييراتي هستند كه با گرفتن انرژي (گرما) همراهند در اين تغييرات انرژي واكنش دهنده ها كمتر از فراورده هاست.

سرعت واكنش هاي شيميايي : واكنش هاي شيميايي با سرعت هاي متفاوتي انجام مي شوند.
سرعت واكنش شيميايي يعني سرعت توليد فراورده ها و يا سرعت مصرف واكنش دهنده ها به بيان ديگر سرعت واكنش شيميايي يعني «توليد فراورده يا مصرف واكنش دهنده در واحد زمان»


توجه داشته باشيد كه هر چه انرژي فعال سازي (حداقل انرژي لازم براي شروع واكنش) كمتر باشد سرعت واكنش بيشتر است.


الف) دما :

 آب از هيدروژن و اكسيژن تشكيل شده است . اين دو گاز در دماي معمولي هرگز با هم تركيب نمي شوند اما اگر مخلوط اين دو گاز را تا حدود 700 درجه سانتيگراد حرارت دهيم بسرعت با هم تركيب مي شوند و آب پديد مي آيد.

ب) غلظت :

 با افزايش غلظت برخورد مؤثر بين مولكول هاي واكنش دهنده بيشتر و واكنش سريعتر مي شود نمودار مقابل رابطه غلظت با سرعت را نشان مي دهد.


ج) كاتاليزگر:

 موادي هستند كه سرعت واكنش هاي شيميايي را افزايش مي دهند اما خود دچار تغيير شيميايي نمي شوند و در پايان واكنش دست نخورده باقي مي مانند مثلا هيدروژن پراكسيد (آب اكسيژنه) در گرما و نور به آب و گاز اكسيژن تجزيه مي شود افزودن زنگ آهن سرعت تجزيه شدن را افزايش مي دهد. اگر مقداري گرد دي اكسيد منگنز به آب اكسيژنه اضافه كنيم سرعت واكنش بحدي افزايش مي يابد كه شروع به جوشيدن مي كند و گرماي قابل ملاحظه اي ازاد مي شود.(واكنش گرماده)
نمودار الف تجزيه اين ماده بدون حضور كاتاليزگر و نمودار ب تجزيه اين ماده با حضور كاتاليزگر را نشان مي دهد.


د) سطح تماس:

 با افزايش سطح تماس سرعت واكنش زياد تر مي شود به همين علت است كه خاك اره سريعتر از تنه درخت مي سوزد و يا خوب جويدن غذا هضم آن را آسانتر مي كند.

فعاليت:
مقداري پر منگنات پتاسيم را روي تكه اي كاشي يا سنگ بريزيد . چند قطره گليسرين روي آن بچكانيد و چند لحظه صبر كنيد.
بار ديگر همين آزمايش را انجام دهيد اما اين بار قبل از چكاندن گليسرين ، پرمنگنات را در هاون كاملا نرم كنيد.


تفاوت نتيجه اين مرحله با مرحله قبل را تفسير كنيد.

تذكر: اين آزمايش را با احتياط و زير نظر بزرگتر ها انجام دهيد.

قانون پايستگي جرم:
لاوازيه در سال 1782 به اين نتيجه رسيد كه وقتي ماده اي به ماده ديگر تبديل مي شود وزن كلي آن تغيير نمي كند . به عبارت ديگر در يك تغيير شيميايي همواره مجموع جرم واكنش دهنده ها برابر مجموع جرم فراورده هاست يعني جرم ثابت باقي مي ماند.

مثلا از سوختن چوب در هوا، موادي مانند كربن، دود، خاكستر، بخار آب و ... پديد مي آيد جرم كربن، دود ، خاكستر ، بخار آب و هواي مصرف شده برابر جرم چوب اوليه خواهد بود.
و يا اگر 4 گرم آهن و 7 گرم گوگرد را با هم حرارت دهيم حتما 11 گرم آهن سولفيد حاصل مي شود.

 

فيزيك فصل دو - نور

 

نور صورتي از انرژي تابشي است كه با سرعت 300000 كيلومتر بر ثانيه درفضا سير مي كند.

فرايند نور:
1- موجب ديدن اجسام مي شود.
2- موجب عمل غذاسازي گياهان مي شود.
3- باعث كاركردن كليه وسايل نوري مي شود.

4- موجب تغيير رنگ لباس و پارچه مي شود.

براي آنكه جسمي ديده شود، بايد از آن جسم نور به چشم برسد، بنابر اين جسم يا بايد از خودش نور تابش كند و يا نورهايي را كه برآن تابيده شده است، به طرف چشم بيننده بازتاب دهد.
به همين دليل اجسام به دو دسته تقسيم مي شوند.
1- اجسام منير يا چشمه ي نور: اجسامي كه از خود نور توليد مي كنند. مانند خورشيد، لامپ روشن، شمع روشن، چوب در حال سوختن
2- اجسام غير منير: اين اجسام از خود نوري تابش نمي كنند، بلكه نوري را كه از چشمه هاي نور به آن ها تابيده است به طرف چشم، باز مي گردانند، در نتيجه ما مي توانيم آن ها را ببينيم.

انواع چشمه ي نور:
1- چشمه ي گسترده نور: يك شي نوراني نظير خورشيد، چراغ روشن، شعله ي شمع را چشمه ي نور گسترده مي ناميم.

 


2- چشمه نور نقطه اي: اگر صفحه اي از مقوا را كه روي آن روزنه ي كوچكي ايجاد شده است، درمقابل چراغ روشني قراردهيم، نور چراغ پس از گذشتن از روزنه منتشر مي شود و روزنه مانند يك چشمه نور كوچك عمل مي كند كه به آن چشمه ي نقطه اي نور مي گويند.



تقسيم بندي اجسام غير منير از نظر عبور نور از آنها:
1- اجسام شفاف :
اجسامي كه نور از آن ها عبور مي كند مانند شيشه – هوا – آب


2- اجسام نيمه شفاف : اجسامي كه نور از آن ها عبور مي كند ولي از پشت آن ها اجسام ديگر به طور واضح ديده نمي شوند. مانند شيشه هاي مات – كاغذ كالك
3- اجسام كدر اجسامي كه نور از آن ها عبور نمي كند.مانند آجر-مقوا-چوب و ....

نور به خط راست منتشر مي شود.
چند دليل مهم براي اثبات اين موضوع:
1- عبور نور از لابه لاي شاخ و برگ درختان


2- تشكيل سايه

 

3- خورشيد گرفتگي
4- ماه گرفتگي

سايه چگونه تشكيل مي شود؟ اگر جسم كدري در مقابل منبع نوري قرار گيرد در پشت جسم محوطه ي تاريكي بوجود مي آيد كه به آن سايه مي گويند.

 

راههاي تشكيل سايه :

1- تشكيل سايه به وسيله چشمه ي نقطه اي نور: در اين حالت فقط سايه كامل ايجاد مي شود و مرز مشخصي بين تاريكي و روشنايي وجود دارد.
نكته: قطر سايه به فاصله ي چشمه ي نور تا جسم كدر و پرده بستگي دارد.
نكته: هر گاه چشمه ي نور به جسم كدر نزديك شود قطر سايه بزرگتر مي شود و هرگاه چشمه ي نور را از جسم كدر دور كنيم قطر سايه كوچك تر مي شود.


هر گاه سايه به وسيله ي چشمه ي نقطه اي تشكيل شود بين قطر سايه و قطر جسم كدر رابطه ي زير وجود دارد.



مثال : جسمي به طول 10
CM در فاصله ي 5CM از يك منبع نقطه اي نور قراردارد. اگر فاصله ي پرده تا منبع

نور 60CM باشد، در اين صورت طول سايه چقدر است؟

AB=10CM
OH=5CM

OH'=60CM

?=A'B'

 


2- تشكيل سايه به وسيله چشمه ي گسترده نور: در اين حالت علاوه بر سايه كامل، نيم سايه نيز ديده مي شود.


     - خورشيد گرفتگي (كسوف): هر گاه در چرخش ماه به دور زمين و هر دو به دور خورشيد، مركز آن سه (ماه،زمين،خورشيد) روي يك خط راست واقع شود به طوري كه ماه در وسط باشد، ماه جلوي نور خورشيد را مي گيرد و سايه آن روي زمين مي افتد در نتيجه كساني كه در سايه ي ماه قرار دارند خورشيد را تاريك مي بينند. در اين صورت مي گوييم، خورشيد گرفتگي رخ داده است.


    - ماه گرفتگي: اگر زمين بين ماه و خورشيد قرار گيرد، زمين جلوي نور خورشيد را مي گيرد و سايه آن روي ماه مي افتد و آن را تاريك مي كند. در اين صورت مي گوييم ماه گرفتگي رخ داده است.


   بازتاب نور :  برگشت نور از سطح يك جسم را بازتاب مي گويند.

انواع بازتاب نور:
1- بازتاب منظم: اين بازتابش در سطوح بسيار صاف صورت مي گيرد. در اين صورت پرتوهاي نور به طور موازي به سطح تابيده و به طور موازي در يك جهت بازتاب مي شوند. در اين نوع بازتاب همواره تصويري واضح و روشن ايجاد مي شود. مانند آينه

 

 

2- بازتاب نامنظم: هرگاه يك دسته پرتو موازي نور به سطح ناهمواري برخورد كند به صورت پرتوهاي غير موازي و در جهات متفاوت بازتاب مي شوند. دراين نوع بازتابش تصوير اشياء مبهم و نامشخص است.

 

 

اصل انعكاس: در بازتاب نور از سطح يك جسم، همواره زاويه تابش و بازتاب برابرند.


نكته 1: پرتو تابش: پرتو نوري كه به سطح مي تابد.(
I)
نكته2: پرتو بازتابش: پرتو بازگشته از سطح را مي گويند.(
R)
نكته3: زاويه تابش: زاويه بين پرتو تابش و خط عمود را مي گويند.(
i)
نكته4: زاويه بازتابش: زاويه بين پرتو بازتاب و خط عمود را گويند.(
r)
نكته5: زاويه آلفا
α : زاويه بين پرتو تابش و سطح آينه را گويند.
نكته6: زاويه بتا
α : زوايه بين پرتو بازتاب و سطح آينه را گويند.
نكته7: زاويه تابش متمم زاويه
α است. يعني
نكته8: زاويه باز تابش متمم زاويه
 β  است. يعني

انواع دسته اشعه (پرتو) نوراني:
1- دسته پرتو موازي: اين پرتوها همانطور كه از اسمشان پيدا است با هم موازي هستند.


2- دسته پرتو همگرا: پرتوهايي هستند كه در آن شعاع هاي نور در جهت انتشار به هم نزديك مي شوند و در يك نقطه به هم مي رسند.


3- دسته پرتو واگرا: پرتوهايي كه در آن شعاع هاي نور در جهت انتشار از هم دور مي شوند.


پرتوهاي حقيقي:

پرتوهاي تابش و بازتابش كه به چشم مي رسند را پرتوهاي حقيقي مي گويند.

پرتوهاي مجازي:

امتداد پرتوهاي واگرايي كه از سطح آينه بازتاب مي شوند(در پشت آينه) پرتوهاي مجازي گفته مي شود.

تصوير حقيقي:

 زماني تشكيل مي شود كه پرتوهاي تابش شده از يك نقطه شي پس از برخورد به آينه يا عدسي در نقطه اي ديگر به هم برسند. تصوير حقيقي بر روي پرده تشكيل مي شود.


تصوير مجازي:

 تصويري كه پرتوهاي مجازي در پشت آينه به وجود مي آورند را مي گويند.تصوير مجازي بر روي پرده تشكيل نمي شود.


آينه:

قطعات شيشه اي كه پشت آنها نقره اندود يا جيوه اندود شده است و مي توانند نور را بازتاب دهند بازتاب از سطح آينه منظم است.


ويژگي هاي تصوير در آينه تخت
1- تصوير مجازي
2- تصوير مستقيم
3- تصوير برگردان(وارون جانبي)
4- طول تصوير با طول جسم برابر است.
5- فاصله تصوير تا آينه با فاصله ي جسم تا آينه برابر است.

 

كاربرد آينه ي تخت:
1- استفاده از تصوير مستقيم آن در خانه و وسايل نقليه
2- استفاده از آينه براي ارسال علايم مخابراتي به فاصله دور
3- استفاده از آينه ي تخت براي اندازه گيري سرعت نور و وسايل نور بازتابي (تلسكوپ بازتابي)
4- پريسكوپ:
اين دستگاه از لوله اي تشكيل شده كه در دو طرف آن دو آينه ي تخت موازي نصب شده كه هر يك از اين آينه ها با محور آينه زوايه 45 درجه مي سازد. هر تصويري كه در يكي از اين آينه ها ديده مي شود در ديگري نيز مشاهده مي شود.

انتقال آينه ي تخت:

 هرگاه جسمي در برابر آينه ي تختي قرار گيرد، تصوير مجازي آن در آينه ديده مي شود. چنانچه آينه به اندازه d جابه جا شود. تصوير به اندازه 2d نسبت به جسم جابه جا مي شود.

اگر آينه ثابت باشد و جسم به اندازه d نسبت به آينه جا به جا شود تصوير نسبت به جسم به اندازه d جا به جا مي شود.

سرعت انتقال تصوير:

 سرعت انتقال تصوير در آينه ي تخت در حالتي كه آينه ثابت باشد و جسم با سرعت V در راستاي عمود بر سطح آينه حركت كند، نسبت به مكان اوليه اش برابر V است.
در حالي كه جسم ساكن باشد و آينه در راستاي عمود بر سطح آينه با سرعت
V حركت كند، سرعت انتقال تصوير در آينه نسبت به مكان اوليه اش برابر 2V خواهد بود.
در حالي كه جسم و آينه هر يك با سرعت
V به طرف هم حركت كنند، سرعت انتقال تصوير در آينه نسبت به مكان اوليه اش برابر 3Vخواهد بود.

تصوير در آينه هاي متقاطع:

 هر گاه جسم روشني در فضاي بين دو آينه ي متقاطع قرار گيرد پرتوهايي از جسم به هر يك از دو آينه مي تابد و دو تصوير مجازي به وجود مي آورد. اگر پرتوها پس از باز تابش هاي متوالي به آينه برخورد كنند تصويرهاي ديگري نمايان مي شود. هر چه زاويه بين دوآينه α كوچكتر باشد تعداد اين تصويرها بيش تر است. تعداد تصويرها (n) از رابطه ي زير به دست مي آيد.

نكته: در حالتي كه دو آينه موازي باشند 0=α تعداد تصاوير بي نهايت زياد است.

 

آينه هاي كروي:

الف) آينه مقعر(كاو): اگر سطح داخلي آينه بازتاب كننده باشد، به آن آينه كاو مي گويند.
نكته 1: اگر يك دسته پرتو نور موازي به آينه كاو بتابد پرتوهاي بازتابيده در يك نقطه به نام كانون حقيقي به هم مي رسند.
كانون با حرف
F نمايش داده مي شود.
به فاصله كانون تا آينه، فاصله كانوني مي گويند و با حرف
f نمايش مي دهند.

نكته2: آينه هاي كاو مي توانند از يك جسم هم تصوير مجازي و هم تصوير حقيقي ايجاد كنند.
تشكيل تصوير حقيقي يا مجازي، بستگي به فاصله جسم از آينه هاي كاو دارد. هر چه جسم به آينه نزديك تر باشد، تصوير در فاصله اي دورتر ايجاد مي شود و هرچه جسم را از آينه دور كنيم تصوير به آينه نزديك تر مي شود.

ب) آينه ي كوژ: اگر سطح خارجي آينه بازتاب كننده باشد، آن را آينه ي كوژ مي گويند.
نكته1: هرگاه پرتوهاي نور موازي محور اصلي به آينه محدب بتابد، طوري باز مي تابد كه امتداد پرتوهاي بازتاب از يك نقطه روي محور اصلي مي گذرند. اين نقطه را كانون اصلي آينه ي محدب مي نامند. كانون آينه محدب مجازي است.

نكته 2: تصوير در آينه ي محدب همواره مجازي، كوچك تر از جسم و مستقيم خواهد بود.


شكست نور:
وقتي نور به جسمي مي تابد، مقداري از آن نور بازتاب مي شود، مقداري نيز از جسم عبور مي كند،
اما جسم هاي شفاف مانند هوا، آب، شيشه، طلق هاي پلاستيكي شفاف نور را به خوبي از خود عبور مي دهند.

 


نور در يك محيط معين در مسير مستقيم حركت مي كند.
اگر در مسير نور يك قطعه جسم شفاف عمود در مسير نور قرار گيرد، مسير نور در هنگام عبور از جسم هم چنان مستقيم خواهد بود.


اما اگر نور در مسير خود، با زوايه اي ديگر به يك جسم شفاف (مثلا شيشه) برخورد كند، هنگام ورود به شيشه مسير حركتش مقداري كج مي شود. به اين پديده شكست نور مي گويند.


نور در يك محيط معين، به صورت مستقيم و با سرعت ثابت حركت مي كند، هرگاه محيط تغيير كند، سرعت نور نيز تغيير كرده و نور منحرف مي شود و در مسير جديد
به خط راست حركت مي كند.
تغيير مسير پرتو نور به هنگام عبور از يك محيط شفاف به محيط شفاف ديگر را شكست نور مي گويند.

زاويه تابش: زاويه اي بين پرتو تابش و خط عمود (i)
زاويه شكست: زاويه اي بين پرتو شكست و خط عمود
(r)

رابطه ي زاويه تابش و زاويه ي شكست:
1- اگر پرتو تابش عمود بر سطح مشترك بين دو محيط باشد،(يعني زاويه آن با خط عمود برابر صفر باشد) در اين صورت نور بدون شكست وارد محيط دوم شده و منحرف نمي شود.

2- اگر پرتو تابش از محيط رقيق وارد محيط غليظ شود در اين حالت پرتو شكست به خط عمود نزديك مي شود يعني زاويه شكست از زاويه ي تابش كوچك تر مي شود.

3- اگر پرتو تابش از محيط غليظ وارد محيط رقيق شود، در اين حالت پرتو شكست از خط عمود دورتر مي شود و زاويه ي شكست از زاويه ي تابش بزرگ تر مي شود.

علت شكست نور:
علت شكست نور، متفاوت بودن سرعت نور در محيط هاي مختلف است. سرعت نور در خلا يا هوا در حدود است اما وقتيكه وارد آب مي شود، سرعت آن به حدود كيلومتر بر ثانيه مي رسد. سرعت نور در شيشه(كه غليظ تر از آب است) كم تر و در حدود  است. اين تفاوت سرعت نور سبب مي شود كه راستاي پرتوهاي نور هنگام عبور از يك محيط به محيط ديگر، شكسته شود و پديده شكست نور اتفاق بيفتد.

عمق ظاهري، عمق واقعي:
هنگامي كه از هوا به جسمي در داخل آب نگاه كنيم آن جسم به سطح آب نزديكتر و وقتي از داخل آب به جسمي در هوا نگاه كنيم، دورتر به نظر مي رسد. وقتي نور به طور مايل از يك محيط شفاف وارد محيط شفاف ديگر مي شود، در مرز مشترك دو محيط، تغيير مي دهد(شكسته مي شود) همين عامل سبب بالاتر ديده شدن جسم نسبت به سطح واقعي گردد.


منشور:
قطعه اي مثلثي شكل است كه از يك ماده شفاف مثل شيشه يا پلاستيك هاي بي رنگ ساخته مي شود. وقتي پرتوهاي نور به يكي از ديواره هاي منشور برخورد مي كند و به آن وارد مي شود، در اثر پديده ي شكست مسيرش تغيير مي كند. اين پرتو هنگام خروج از ديواره ي ديگر منشور نيز، دچار تغيير مي شود.

آزمايش نيوتن:
هرگاه شعاع نور سفيدي بر يك وجه منشور شيشه اي كه قاعده ي آن به شكل مثلث است بتابانيم، نور سفيد تجزيه شده و پرتوهاي خروجي از منشور بر روي پرده طيف رنگيني از هفت رنگ قرمز، نارنجي، زرد، سبز، آبي، نيلي و بنفش را تشكيل مي دهد. علت اين پديده آن است كه ميزان شكست نورهاي رنگي مختلف، با هم يكسان نيست.  هرگاه نور سفيد وارد منشور شود،  تغيير مسير رنگ هاي  تشكيل  دهنده ي نور سفيد از قرمز تا بنفش بيش تر شده و به هنگام خروج از منشور رنگ هاي مختلف نور سفيد از يكديگر جدا مي شوند.
جداسازي رنگ هاي نور سفيد به وسيله ي منشور را پاشيدگي نور (پاشيده شدن) مي گويند.


به مجموعه نورهاي رنگي كه از پاشيده شدن نور در منشور به وجود مي آيد طيف نور گفته مي شود.
عدسي ها:

اگر دو منشور را مطابق شكل هاي مقابل به هم بچسبانيم و سطح آن ها را به صورت خميده تراش دهيم، عدسي به وجود مي آيد.

عدسي ها مانند منشور مي تواند جهت پرتوهاي نور را تغيير دهد، همين امر سبب مي شود اجسام از پشت عدسي به صورتهاي مختلف ديده شوند.

انواع عدسي:
1- عدسي همگرا(محدب يا كوژ) ضخامت وسط اين عدسي بيش تر از ضخامت كناره هاي آن است.
اين نوع عدسي پرتوهاي نور موازي را شكسته و در يك نقطه متمركز مي كند يا به عبارت ديگر پرتوهاي نور را به يكديگر نزديك مي كند.
2- عدسي واگرا (مقعر يا كاو) ضخامت وسط اين عدسي كم تر از ضخامت كناره هاي آن است.
اين نوع عدسي پرتوهاي نور موازي را شكسته و آنها را واگرا مي نمايد به عبارت ديگر پرتوهاي نور را از يكديگر دور مي كند.



عدسي همگرا:


اين نقطه كانون عدسي(ذره بين)است. اگر فاصله ي بين عدسي تا صفحه ي كاغذ را اندازه بگيريد، اين فاصله را فاصله كانوني عدسي گويند.
هرگاه يك دسته پرتو نور موازي با محور اصلي به عدسي همگرا بتابد پس از عبور از عدسي شكسته شده و پرتوها در يك نقطه يكديگر را قطع مي كنند. اين نقطه كانون اصلي عدسي بوده و با
F نمايش داده مي شود.

فاصله ي بين كانون و مركز نوري عدسي را فاصله ي كانوني عدسي مي گويند و با علامت (f) نمايش مي دهند.
نكته: عدسي هاي همگرا هم تصوير حقيقي و هم تصوير مجازي ايجاد مي كنند.
ويژگي هاي تصوير در عدسي همگرا بستگي به فاصله شي از عدسي و فاصله ي كانوني دارد.

عدسي واگرا:

 هر گاه پرتوهايي موازي محور اصلي به عدسي واگرا بتابد پس از شكست و عبور از عدسي طوري از هم دور مي شوند كه امتداد آن ها از يك نقطه روي محور اصلي بگذرند. اين نقطه را كانون عدسي واگرا مي نامند.
نكته: عدسي ها واگرا همواره تصويري مجازي، مستقيم، كوچك تر از جسم و نزديك تر(در همان طرف شي) ايجاد مي كند.

 

 

 

 

 

 

 

 

كاني ها: ذرات تشكيل دهنده سنگها را كاني گويند

انواع كاني ها از نظر طريقه بوجود آمدن:

 

1- كاني هاي اوليه

 2- كاني هاي ثانويه


الف: كاني هاي اوليه: كاني هايي هستند كه بر اثر سرد شدن مواد مذاب درون زمين بوجود مي آيند مثل كوارتز – فلدستاپ – ميكا (كاني هاي سيليكاتي) – هماتيت – ليمونيت(كاني هاي آهن دار) – كليست (كاني كلسيم دار)

 

ب: كاني هاي ثانويه: بر اثر تغيير و تجزيه كاني هاي اوليه بوجود مي آيند مثال كاني رستي (از تجزيه فلدستاپ ها حاصل مي شوند)

 

شناسايي كاني ها: براي شناسايي كاني ها از خواص آن ها استفاده مي كنند(شكل بلور- سختي-  رنگ گرد كاني- جلا- رسانايي اكتريكي- چگالي)

 

سختي: ميزان سختي كاني ها با هم متفاوت است سخت ترين انها الماس با درجه 10 و نرمترين آنها تالك با درجه 1 سختي بقيه كاني ها بين درجه 1 تا 10 است.


درجه سختي كاني: ميزان مقاومت آن در برابر خراشيدگي را نشان مي دهد.

 

 

درجه سختي

نام كاني

 

1

تالك

ناخن

2

ژيپس

سكه مسي

3

كلسيت

تيغه چاقو

4

فلوئوريت

شيشه

5

آپاتيت

سوهان

6

ارتوز

چيني بدون لعاب

7

كوارتز

 

8

توپاز

 

9

كوندوم

 

10

الماس

جدول موهس درجه سختي كاني ها

 

روش تعيين درجه سختي كاني ها:
اگر دو كاني را روي هم بكشيم هميشه كاني سخت تر بر روي كاني نرمتر خط مي اندازد يعني كاني كه روي كاني ديگر شيار توليد كند سخت تر است.


براي شناسايي جنس كاني ها از آزمايش شعله نيز مي توان استفاده كرد. زيرا هر عنصري شعله را به رنگ مخصوص درمي آورد.

مثلا:

 

عنصر سديم رنگ شعله را زرد مي كند
عنصر كلسيم رنگ شعله را سرخ آجري مي كند
عنصر مس رنگ شعله را سبز مي كند
عنصر پتاسيم رنگ شعله را بنفش مي كند


سنگ ها:
كمتر كسي است كه در اطراف خود متوجه سنگها نشده باشد شايد سنگ هاي پله خانه خودتان را ديده ايد و يا درنماي بعضي از ساختمانها سنگ ها زيبا نظر شما را جلب كرده باشد آيا از خود سوال كرده ايد كه اين سنگ ها چگونه بوجود آمده اند؟ از كجا اين سنگ ها را تهيه مي كنند؟ چرا رنگ بعضي ها روشن و بعضي ها تيره است. براي يافتن پاسخ سئوالات خود بايد بيش تر با سنگ ها آشنا شويد.

بطور كلي سنگ ها را به سه گروه اصلي تقسيم مي كنند.
الف) سنگ هاي آذرين

ب)سنگ هاي رسوبي

ج) سنگهاي دگرگوني

 


الف) سنگ هاي آذرين:
اين سنگ از سرد شدن مواد مذاب درون زمين بوجود مي آيند كه خود آن ها به دو دسته تقسيم مي شوند.

1- آذرين دروني:

 اين سنگ ها بر اثر سرد شدن مواد مذاب در داخل زمين بوجود مي آيند مثل سنگ گرانيت – گابرو
ويژگي اين سنگ ها اين است كه داراي بلورهاي درشت مي باشند و بيش تر رنگ روشن دارند


2- آذرين بيروني: سنگ هاي هستند كه بر اثر سرد شدن مواد مذاب در خارج از زمين بوجود مي آيند چون اين مواد مذاب توسط آتشفشان از زمين خارج مي شوند به اين سنگ ها آتشفشاني نيز مي گويند.
مثال: بازالت – زيوليت
علت تيره و روشن بودن سنگ بستگي به عناصر موجود در آن دارد مثلا سنگ ها تيره داراي آهن – منيزيم – كلسيم است و سنگ هاي روشن آلومينيوم – سديم – پتاسيم دارند

پرسش: علت گرماي درون زمين چيست؟
دانشمندان در مورد گرماي درون زمين نظريه هاي متعددي داده اند اما امروزه تقريبا مطمئن شده اند كه علت گرماي درون زمين فعاليت مواد راديو اكتيو است.

پرسش: مواد راديواكتيو چيست؟
موادي هستند كه بعضي از آن ها ناپايدار بوده و مي تواند به مواد ديگر تبديل شود و مقدار زيادي انرژي توليد كنند. مثل اورانيم

پرسش: آتشفشان چگونه به وجود مي آيد؟
در شرايط خاصي مقداري از مواد درون پوسته يا گوشته ذوب شده و مواد مذاب چون سبك تر هستند به سمت بالا حركت مي كنند وقتي راهي به سطح زمين پيدا كنند از درون زمين به بيرون فوران مي كنند كه به آن آتشفشان مي گويند.

 


ب)سنگ هاي رسوبي:
آب و باد و يخ از عوامل فرسايش دهنده هستند كه موجب خرد شدن سنگ مي شوند و مواد حاصل توسط آب به دريا منتقل مي شود و به صورت لايه لايه روي هم ته نشين مي شوند و رسوبات را تشكيل مي دهند
عوامل گوناگوني اين رسوبات سست و ناپيوسته را به سنگ سخت تبديل مي كنند كه به اين سنگ ها رسوبي مي گويند.


سنگ هاي رسوبي به روش هاي متعددي بوجود مي آيند. ولي بيش ترين آن ها بر اثر فشار لايه هاي رسوبي بر روي همديگر حاصل مي شوند


پرسش: سنگ هاي رسوبي چگونه بر اثر رسوبگذاري تشكيل مي شوند؟
وقتي رسوبات توسط رودخانه ها به دريا منتقل مي شوند در كف دريا به ترتيب درشتي و ريزي روي هم انباشته مي شوند بر اثر فشار لايه هاي بالايي بر روي لايه هاي پايين آب درون آن ها خارج شده و مواد سفت سخت مي شوند مثل سنگ رستي


پرسش: چگونه بر اثر تبخير آب دريا سنگ رسوبي حاصل مي شود؟
چون آب درياها و درياچه ها به مقدار زيادي مواد محلول دارند(حدود 35 درصد). وقتي آب آن ها بر اثر گرما تبخير شود مقدار زيادي از املاح محلول در آب رسوب مي كنند و به سنگ تبديل مي شوند مثل سنگ گچ – سنگ نمك


پرسش: چگونه از بهم پيوستن ذرات سنگ هاي رسوبي توليد مي شوند؟

 همه مواد رسوبي بر اثر فشار به هم نمي چسبند مثلا ماسه هر چه تحت فشار قرار بگيرد سفت سخت نمي شود و اين مواد توسط يك ماده چسبنده اي مثل سيمان به هم مي چسبند و به سنگ تبديل مي شوند مثل ماسه سنگ و كنگرمرا


پرسش: بعضي از سنگ هاي رسوبي چگونه بر اثر واكنش شيميايي توليد مي شوند؟
آب داراي مواد محلول زيادي است بعضي از اين مواد بر اثر انجام واكنش هاي شيميايي پيچيده اي رسوب مي كنند و مواد سفت و سختي توليد مي كنند كه سنگ رسوبي نام دارد مثل سنگ آهك

ويژگي هاي سنگ هاي رسوبي:


پرسش: فسيل چيست؟
آثار و بقاياي جانداران گذشته كه بين سنگ هاي رسوبي يافت مي شوند فسيل نام دارند
فسيل بيش تر در بين سنگ هاي رستي – آهكي – ماسه سنگ ها يافت مي شود دانشمندان از فسيل چه استفاده اي مي برند؟ تاريخ گذشته زمين را تعيين مي كنند

 

 

ج) سنگ هاي دگرگوني:
سنگ هائي هستند كه از دگرگون شدن سنگ هاي آذرين يا رسوبي حاصل مي شوند مثل مرمر – گنيس – كوارتزيت


وقتي سنگي دچار دگرگوني مي شود ممكن است دو نوع تغيير در ساختمان آن بوجود بيايد
1- تغيير در نوع كاني ها موجود در سنگ
2- تغيير در طرز قرار گرفتن كاني ها

مرغوبيت يك سنگ دگرگوني به چه چيز بستگي دارد؟

به ميزان فشار و گرمايي كه سنگ تحمل كرده است.

 

در نمودار زير دگرگون شدن چند سنگ را مشاهده مي كنيد.

چرخه سنگ ها:
بين انواع سنگ ها وابستگي وجود دارد كه در اثر گذشت زمان هر كدام به سنگ هاي ديگري تبديل مي شوند.

 


نكته: منشا تمام سنگ هاي روي زمين سنگ هاي آذرين هستند. شما مي توانيد علت را توضيح دهيد.

 

 






نظرات:



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی